ذوق زبان ـ چهار
به نظرم میرسد کلمهی دژا (déjà) و نیز معادل انگلیسی آن already در زبان فارسی وجود ندارد. مساله فقط وجود نداشتن کلمه نیست، و مثلا صرف فعل در زمان درحال انجام بودن ـ مثل من دارم حرف میزنم ـ هم در فارسی ریشه دوری ندارد. از خودم میپرسم چرا؟ چرا وقتی ما فارسی حرف میزنیم، نیازی نداریم که تاکید کنیم من [دژا: تا به حال\ قبلا] این کتاب را خواندهام. یا این که حسن [دژا: در این زمان \ همین حالا] دراینباره مینویسد. حتا اگر در حرف زدن هم از کلماتی برای تاکید کمک بگیریم، در نوشتن چندان سراغش نمیرویم. خوب و بدیش را نمیدانم. یک وقتهایی جایش خالیست، یک وقتهایی هم نگفتن و ننوشتنش چیزی را عوض نمیکند، و البته دیدهام برای کسی که در ایران بزرگ نشده و فارسی میداند، پیدانکردن جایگزینی برای این کلمه و این حالتِ زمانی وقتی که به فارسی حرف میزند دشوار است.
یک مثال که ممکن است شنیده باشید کلمهی دژاوو (déjà-vu) است. "وو" قسمت سوم فعل دیدن و صفت آن است، مثلا یعنی دیده شده. حال برای ترجمهاش چه کنیم؟ «دیدهشده» یا «قبلا دیدهشده»؟ با این فرض که میدانیم کار اصلی این کلمه تکیه بر دیدن چیزی است که یک بار قبلا دیده شده. این کاربردها به ذهنم میرسد: فیلم دژاوو، لحظهای که نئو در فیلم ماتریکس این کلمه را میگوید، و بازیای (مدل شهربازی) به این نام. شما چه فکر میکنید؟
No comments:
Post a Comment