میوه لاکردار
سر و صدای میوهی ممنوعه چرخید و چرخید و بالاخره رسید به ما. ما که این گوشهی دنیا سرمان توی لاک خودمان است و اصولا از تلهویزیون ایمن هستیم. ولی چه می.شود که به اینترنت مبتلا هستم و بالاخره امروز از این لینک به آن لینک دنبال «بازی استادانهی استاد نصیریان» و مصاحبه و این چیزها رفتم. خدا پدر این یوتیوب را بیامرزد که همه چیز درش پیدا میشود.
همان آش و همان کاسه. انگار در تلهویزیون و سینمای ایران چیزی به اسم فیلمنامه، دیالوگ، بازیگردانی و خیلی چیزهای دیگر اصولا و رسما تعطیل شده. هیچی، چند دقیقهای به شاهکار استاد نگاه کردم و بستم و برگشتم سرکار خودم. حیف از علی نصیریان و البته باقی هنرپیشهها که مجبوراند خودشان را درگیر این جور کارها بکنند. کی باور میکند که این آقا همان است که در هزاردستان ابوالفتح بود؟ یاد آن سریال خنک و طولانیای افتادم که یک یارویی از خارج آمده بود که دانشمند هستهای شود. عجیب است که این مدت آن را دوباره و چندباره پخش نکردهاند. یاد بازی علی نصیریان در نقش رئیس پژوهشگاه انرژی اتمی یا یک چون این چیزی افتادم که میگفت «همهش به خاطر این نوترونهای لاکرداره»