Sunday 26 October 2008

مقاله و تز و باقی ماجرا

تمام شنبه و یک شنبه ام را پای این دو مونیتور گذراندم، مثل تمام هفته ی پیش. قرار بود مقاله را تا جمعه تمام کنم و بفرستم استادهایم هم ببینند و اگر حرفی دارند بگویند ـ نه که خیلی هم صاحب نظر تشریف دارند ـ و آخر ماه بفرستیم برای ژورنال که غیر سرمون آفر انتخاب شدن گرفتیم. تا همین حالا که یک شنبه شب است نتوانستم تمام کنم و دیگر اصلا برایم مهم نیست. دیگر اعصاب این که جایی مقاله بفرستم و برگردد را ندارم. یعنی تحمل چهارماه انتظار و بعد دریافت آن نامه ی کلیشه ای مزخرف را ندارم که با این که ایده و ارزش کار علمی تان خوب است و با اهداف ژورنال ما هم راستاست متاسفانه نمی توانیم درخواست شما را قبول کنیم. بعد هم چهار صفحه ایراد بنی اسرائیلی که بیش ترش به این خاطر است که من بد نوشته بودم و یارو نفهمیده.
اصلا آقاجان انگلیسی زبان مادری من نیست، هیچ وقت هم کلاسی نرفته ام که زبان یاد بگیرم، از وقتی هم که آمدم فرانسه زبان انگلیسی ام روز به روز پس رفته.
خیالتان راحت شد؟

ولی شاید یک میل به سردبیر بزنم و بگویم که یکی دو هفته مهلت را زیاد کند. بعد از آن دو ریجکت قبلی این تنها شانسم است که موقع دفاع دست خالی نباشم. هرچند این فرانسوی ها برایشان مهم نیست، حتا فکر می کنم استادم از ریجکت شدن من خوش حال هم شد. این بار که ببیندم لابد ژست می گیرد و می گوید بهتر است که حرف گوش کنم و به تز بیشتر برسم تا به مقاله نوشتن. برای بار هزارم از اول امسال فکر کنم.

هفته بعد این جا تعطیل است، به مناسبت حضرات محکم بشینن می خواهیم چرخ بزنیم. من هم فردا دارم می روم یک شهری اون سر فرانسه برای کنفرانس. یک مقاله زورکی داده بودم و زورکی هم جا شدم در ارائه بعد از ظهر روز آخر. فکرکنم فقط خودم و رئیس جلسه باشیم و همان جا روی لپ تاپ به فرانسه برایش زود بگویم و برویم پی کارمان.
شاید هم یارو فرانسوی بود و من هم لج کردم انگلیسی توضیح دادم. فعلا به جای این حرف ها باید فکر درست کردن اسلایدهام باشم.

2 comments:

Anonymous said...

خب من میگم که واقعا حیفه ارزش علمی یه کار واسه بد توضیح دادن درک نشه. چرا کلاس انگلیسی نمیرین؟ اگه به فرانسه مسلط باشین که وقت زیادی هم ازتون نمیگیره

Anonymous said...

من خب بلد نیست به طرز آبرومندانه ای آدرس ایمیلمو بذارم تو وبلاگم
خب همینجا میذارم
julian.calendar.blogspot@gmail.com