Thursday 21 January 2010

ته له


بعد چندوقت دوباره تله ویزیون دار شدم، با این گیرنده هایی کوچولو که به یو اس بی کامپیوتر وصل می کنی و به تکنولوژی اش را صد سال عقب می بری. دلم می سوزد از این خفتی که به عزیزدردانه ی استاد جابز می دهم، ولی چه می شود کرد.
سریال های امریکایی دوبله فرانسه همچنان مزخرف اند، تله متن همچنان خوب است و شباهت های ویلیام به استاد تز من دائم بیشتر می شود. فیلم غیر فرانسوی را که با دوبله ی فرانسه می گذارند اگر آپشن صدای اصلی نداشته باشد خاموش می کنم و می روم. و این که این برنامه های بحث و گپ و گفت های شبانه به همه چیز می ارزد.
دیشب قسمتی از یکی از این برنامه ها درباره ی تله فون های جدید بود، به خصوص آی فون اپل. ده نفر دور میز بودند که یکیشان اول بحث چند چشمه کرامات آی فون را نشان داد از جمله هلی کوپتر هوا کرد. یکی هم یک پیرزن هفتاد به بالا بود با آن کت قرمزش که گفت آی فون اصولا چیز بی خودی است. من یک موبایل ساده برام خریدن که همونم نمی توانم استفاده کنم. بعد هم مجری گفت انگار خانمه در سال یا در عمرش شش دقیقه با تلفن صحبت کرده است.

موضوع بحث مهم نبود. مهم این بود که آدم ها خودشان بودند، نمی ترسیدند، خجالت نمی کشیدند، همه مثل هم فکر نمی کردند و مجری هم با همه بحث می کرد. مردم هم دور نشسته بودند و از حرف کسی که خوششان می آم دست می زدند و به کسی هم که چیز خنده دار می گفت می خندیدند.

پس نوشت: اگر در اروپا زندگی می کنید و خانه به دوش اید و احتمالا یک سیستم یا لپ تاپ قدیمی بی استفاده داریداین روش را توصیه می کنم.

1 comment:

1985 said...

http://darvazteroon.wordpress.com/

فرصتی بود گوش بدهید

تشکر