Wednesday 16 April 2008

Long ago there was a young student
that needed some money to survive,
She got a small administrative function.
Today, exactly 25 years later and a little older
she wants to celebrate this with cake
at 11.00 o’clock.
Jenny


این نامه‌ای است که ینی ام‌روز فرستاد به میلینگ لیست دانشکده. مدتی بود می‌خواستم چیزی درباره‌اش بنویسم ولی فرصت نمی‌شد. حالا این نامه و کیکی که خوردیم و حرف‌های قبل و بعدش بهانه‌ای شد.

ینی دانکلمن اولین و به غیر از مدت کوتاهی تنها استاد زن دپارتمان مهندسی مکانیک دانشگاه دلفت است. او که هفت سال پیش استاد تمام شناخته شد، سرپرست تمام تحقیقات و پروژه‌های مربوط به طراحی و ساخت ابزار تشخیص و جراحی به روش با جراحت کم‌تر (+) است. از گروه‌ تحقیقاتی او بیش‌تر از ده پتنت و دو شرکت کارآفرینانه (spin-off) در همین چندسال در آمده و هیات علمی چنذ ژورنال معتبر و آکادمی MITAT هم هست.

این‌ها را هم که ندانی، همین که سروکارت به‌ش بیفتد می‌فهمی که چه آدم اساسی و نازنینی است. فکر می‌کنم حداقل دوبرابر منِ دانش‌جوی دکترا کار تحقیقاتی می‌کند. هروقت هر سوالی ازش می‌پرسم یک کتاب یا مقاله از کتاب‌خانه‌اش در می‌آورد و می‌رود سرجای اصلی مربوط به سوال و می‌گوید «فلانی هم این رو گفته، بخون شاید مفید باشه» انگار که فلانی پسرخاله‌اش است و دی‌روز آن قسمت مطلب را برایش توضیح داده.

من را یاد پروفسور مک‌گونیگال در هری پاتر می‌اندازد. وقتی رئیس دپارتمان ازش تقدیر ‌می‌کرد گفت که علاوه بر این حرف‌ها رئیس انجمن زنان دانش‌مند (ساینتیست) است. نوبت به ینی که رسید گفت که با تمام این حرف‌ها حتا نامه‌ای که برای تبریک بیست‌وپنج سال کار در دانشگاه آمده با آقای عزیز (dear sir) شروع شده است.

این جمله‌ی آخرم معنی خاصی ندارد. اگر نگذارم پاراگراف به هم می‌ریزد

No comments: