Friday 5 October 2007

عصر جمعه، کارهای ناتمام و شوق و نوشتن

ده دقیقه مانده که فروشگاه ببندد و من به نفعم است که بدون نان برنگردم خانه. دم ورودی دو پسر ایرانی سعی می‌کنند یک دسته‌گل انتخاب کنند. می‌شناسمشان. با هم چانه می‌زنند سر بهینه‌کردن قیمت و کیفیت. من را نمی‌بینند، ولی من از پشت سلام می‌کنم و حرفی می‌زنم، مثلا «چه با سلیقه». برمی‌گردند و سلام و عیلکی و حال و احوال. می‌بینم که تردید دارند که چیزی به‌م بگویند. لب‌خندی نشان می‌دهم و می‌روم.

به ندرت می‌شود جایی گشت و ایرانی ندید. ولی ترکیب یک ایرانی و یک خارجی (هلندی یا جای دیگر) که در فرانسه شایع‌ را نه. حتا بچه‌های ایرانی هم با هم نمی‌گردند. دخترها (از دید پسرها) دنبال موقیعت بهتر اند و پسرها (از دید دخترها) نقشه‌ی بهتری دارند. با هلندی‌ها ولی سخت می‌شود دوست شد. یک چیزهایی ابتدایی از همان اول کار خراب است: قدشان یک برابر و نیم تو است، ناهار یک ساندویچ پنیر می‌خورند با یک لیوان شیر، و مثلا وقتی که هم‌کار هستید به جز صبح‌های یک «هوی» و عصرها یک «داخ» چیز دیگری ازشان نمی‌شنوی.

یک کسی از یک پارتی ایرانی در طبقه‌شان می‌گوید، که بالاخره برای خودش تلاشی است. ما به مهمانی‌های کاملا پاستوربزه‌ی متاهلی دعوت می‌شویم که معمولا خانم‌ها با حجاب اند. از روی اعتقاد، یا به ملاحظات بورس ایران، یا شاید به دلیل دیگر. برو بیای چندانی نداریم البته. وقتی نمی‌ماند؛ هشت و نه صبح می‌رسیم سر آن دو راهی که یکی‌سرش سمت بیوتکنولوژی‌ست و سر دیگرش سمت بیومکانیک. هشت و نه شب هم هما‌ن‌جا می‌رسیم و می‌رویم آن سرش که می‌رود سمت خانه.

بعضی روزها، یک اصطلاح عجیبی می‌شوم که مدت‌ها ذهنم مشغولش می‌شود. مثل خالی از لطف نیست، حکایت از ... می‌کند، به وقوع پیوسته است، فاقد .. است. مگر مردم این طور حرف می‌زنند و می‌نویسند؟

«جناب رسولی‌فر، ممکن است چند لحظه وقتان را بگیرم؟» با من است. جای لنگه کفش خالی است که حرف‌زدن یاد آدم می‌دهد. حیف که فقط مسوول پروژه‌های درس هستم، نه چیز دیگر. و اقبالش بلند است که پروژه‌ها به انگلیسی است. لطف می‌کنم، که هفته‌ی بعد در دفترم مزاحم‌ام شود. کی چنین کاری می‌کند؟

3 comments:

Anonymous said...

نوشته هاتو مرتب می خونم....خوندن آدمی که چند سال پیش می شناختم...چه قدر دور شدیم از هم ماها...ماها ..آدمای ساده ی همین اطراف... خوب باشی...

Anonymous said...

merci az javabet, rastesh man mikhastam bedonam mishe in karo kard ya na?(edame these dar ye daneshgah digeh ba ye osatd digeh)nemidonestam ke emkanesh ahst ya na?!shoma khodet darkhast dadi ke beri holad?danehsgah ham hazineii mikone ya na?
merci az komaket

rahi said...

lotfan yek mail bezan be in adress, tel i chizi bede gharar bezarim yek bar mofasal tarif konam barat. inghard man in dastan ro goftam o neveshtam ke khoda midoone, az pedar o madar begir ta dokhtar khaleye saheb khoonamoon dar ostoralia ke mikhast bedoone man chetori amadam holand.
vali shoma mail bezan:
rahi.rasoulifar@inpg.fr