درس و دانشگاه
یکم، این مقالهای که این مدت جانم را گرفته بود بالاخره الان تمام کردم و دارم پیروزمندانه برایش خلاصه مینویسم. البته همچنان به نظرم هیچ ارزش علمی ندارد. تازه از آن ورژنی ازش که قبول شده بود حالا به قولی ریویزیون لازم داشت کلی بهتر شده است. استادم راضی است و خوشش آمده . برای این که هیچی از علم و مقاله علمی نمیداند. شاهدش هم این است که هی ما مقاله سابمیت میکنیم و هی برگشت میخوریم. این مقاله را بدون اینکه اینها توش نقشی داشته باشند نوشته بودم، دلیل اصلیام هم این بود که به بهانهی کنفرانس بروم ترکیه و قونیه. حالا مطلب کم داشتند یا هرچی به من گفتند که آن خزعبلات را برای ژورنال می خواهند. این است که من دوهفته است دارم دست و پا میزنم که یک کم این را به یک تحقیق علمی شبیه کنم.
دوم، هفتهی بعد دوباره تعطیلات است. یعنی سهشنبه تعطیل است، در نتیجه دوشنبه هم دو در میشود و میشود چهارروز. همکار جدیدمان که جای نیکولا آمده گفت که امشب دارد میرود بارسلون. یعنی جمعه را هم زد تو رگ و رفت پی حال. بهش گفتم تا سال اولی خوب استفاده کن، چون مستقل از کار دو سال اول، سال سوم اوضاعت همین است که میبینی. من یعنی.
سوم، لعنت خدا و مسلمین و باقی وابستگان الهی بر ورد، که هزار ورژن هم پیش رفت کند باز فرق اصولی با نوت پد ندارد، فقط هرکاری را سخت تر باید درش انجام داد. درعوض تا دلت بخواهد باگ دارد و هنگ میکند و تصویرها را میخورد. همیشه فکر میکردم چون ما نسخهی قفل شکسته داریم نباید صدایمان در بیاید. حالا که استاد گیتس کلی هم لابو را چاپیده با لیسانسهاش، باز هم فقط حرص آدم را درمیآورد. تقصیر خودم است که برای رفتن سویچ کردن به تک این پا و آن پا میکنم.
چهارم، این پست درسی دانشگاهی را با این تمام میکنیم که فردا یک برنامهی مفصل داریم برای دانشجوهای مهندسی صنایع، که دانشگاه و کارهای تحقیقاتی و اینهایمان را بهشان نشان بدهیم. ما ـ استاد گیوم و من ـ یک سالن گرفتهایم و پوستر و فیلم از جراحی و وسایل جدید و این ها آماده کردهایم که خوب خامشان کنیم، فکر کنند خبری اه. اصولا که ما فعلن نمونه کار این لابو شدهایم، و این برای گیوم خیلی فایده داره. من هم که کشتهی مرامم و ...
دوم، هفتهی بعد دوباره تعطیلات است. یعنی سهشنبه تعطیل است، در نتیجه دوشنبه هم دو در میشود و میشود چهارروز. همکار جدیدمان که جای نیکولا آمده گفت که امشب دارد میرود بارسلون. یعنی جمعه را هم زد تو رگ و رفت پی حال. بهش گفتم تا سال اولی خوب استفاده کن، چون مستقل از کار دو سال اول، سال سوم اوضاعت همین است که میبینی. من یعنی.
سوم، لعنت خدا و مسلمین و باقی وابستگان الهی بر ورد، که هزار ورژن هم پیش رفت کند باز فرق اصولی با نوت پد ندارد، فقط هرکاری را سخت تر باید درش انجام داد. درعوض تا دلت بخواهد باگ دارد و هنگ میکند و تصویرها را میخورد. همیشه فکر میکردم چون ما نسخهی قفل شکسته داریم نباید صدایمان در بیاید. حالا که استاد گیتس کلی هم لابو را چاپیده با لیسانسهاش، باز هم فقط حرص آدم را درمیآورد. تقصیر خودم است که برای رفتن سویچ کردن به تک این پا و آن پا میکنم.
چهارم، این پست درسی دانشگاهی را با این تمام میکنیم که فردا یک برنامهی مفصل داریم برای دانشجوهای مهندسی صنایع، که دانشگاه و کارهای تحقیقاتی و اینهایمان را بهشان نشان بدهیم. ما ـ استاد گیوم و من ـ یک سالن گرفتهایم و پوستر و فیلم از جراحی و وسایل جدید و این ها آماده کردهایم که خوب خامشان کنیم، فکر کنند خبری اه. اصولا که ما فعلن نمونه کار این لابو شدهایم، و این برای گیوم خیلی فایده داره. من هم که کشتهی مرامم و ...
4 comments:
bebakhshid,
baraye raftan va switch kardan be chi?
(be jaye word chi?!)
baba in latex ham maali nist
kolli khar karie ezafi dare badesham ageh ye command ro eshtep type koni hameye zendegi ro mirize be ham.
hamun word 2003 az hamashun (hata az in 2007 ashghal) ham behtare.
be mitra
ehtemalan az note joybar fahmidi: tex, ya latex
با کمی ادعا که البته پیش استاد رهی گزافه گویی و جسارت است، بهتر از خودم در ورد ندیده ام و چند تجربه کوچک:
فقط و فقط و فقط (تا اطلاع ثانوی که خودم خبرتان کنم) فقط از آفیس 2003 استفاده کنید.
Post a Comment