غولهای ناجی
از دلفت دوساعت راه است تقریبا تا بیمارستان آمستردام. دو هفتهی پیش وقت گرفتهام که آقای جراح را ببینم. اسمش مثل بیشتر هلندیها پل است. تا بیاید توی اتاقش منتظر ام. نصف یک دیوار پر است از عکسهای دو بچهاش. میآید و همان قیافهای را دارد که بیشتر جراحها دارند. مثل بیشتر هلندیها اول به فرانسه میگوید که «من نمیتوانم خوب فرانسه حرف بزنم».
یک ساعتی کار داریم که بینش باتری صداضبط کن من خالی میشود و عوضش میکنم و او هم یک سر میرود سراغ یک بیمار اورژانسی. یک جای بحث به یک مقاله یک کسی استناد میکند و بعد برای این که شکش برطرف شود میرود مقاله را پیدا میکند و پرینت میگیرد. آخر حرفهایش میگوید البته من دیگر آدم بهدرد بخوری برای این کار نیستم. من تقریبا بیستسال است که جراحی میکنم و دیگر به طور طبیعی روحیهی استقبال از وسایل جدید و روشهای جدید را ندارم. باید رفت سراغ جوانترها.
در راه برگشت مقاله را میخوانم. طرف میگوید مشکل صنعت پزشکی امریکا این است که دیگر محصولات پزشکی نه به مفیدبودنشان به حال بیمار و نه حتا به کارآ بودنشان برای جراحها و دکترها اهمیتی نمیدهند. غولهای بزرگ صنعت ابزار پزشکی با تبانی با شرکتهای بیمه نظامی را پیادهکردند که نفوذ ناپذیرشده و دیگر هیچ راهی برای نوآوریهای دانشگاه نماندهاست. میگوید به طور واضحی اگر غولها به نوآوریای تمایل نشان ندهند کارش تمام است، به خصوص که بر خلاف صنایع دیگر، حتا مراحل مقدماتی استفاده از یک وسیلهی پزشکی فرآیند دستوپاگیر و مقررات منعکنندهی زیادی دارد که جلوی پیشرفت ماجرا را به جد میگیرند.
حرف اساسی ای است. پیشبینی آقاهه این است که این موقعیت پایدار نیست و مثل اتفاقی که برای صنعت اتوموبیل و کامپیوتر و ارتباطات افتاد، شرکتهای کوچکی از راه میرسند و تعادل بازار را به هم میزنند. شرکتهایی که خودشان را به مشتری نزدیکتر میکنند و محصول را سادهتر و عامتر میکنند. شما چه فکر میکنید؟
No comments:
Post a Comment