سفر به ماه و نکاتی در باره ی گزارش نویسی
مطلبی دیدم به اسم سفر به ماه، بزرگترین دروغ قرن بیستم ـ خبرگزاری فارس نیوز: ما مدارکی داریم که فرود انسان بر روی ماه در اواخر دهه 60 و اوایل 70 دروغی بزرگ بوده است. به هر حال امضای فارس نیوز نشان میداد که مطلب چه اندازه می تواند غیردقیق، مغرضانه، غیرمستند و به قول معروف فارس نیوزی باشد، ولی این بار دیگر از انتظار من فراتر رفت. قبل از نوشتن این پست دیدم که دوست نادیده آرش خان کمانگیر مثل قبل ساکت ننشسته. این ها را هم من میخواستم اضافه کنم.
اول ـ منابع. تمام مدارکی که برای اثبات این بزرگترین دروغ قرن بیستم از این سه منبع آمده اند: وب سایت پادکست مردم (قسمت تئوری توطئه)، ویکی پدیا (کلا)، و کلمه ی moondeception
دوم ـ ساختار گزارش. متن بدون نویسنده از همان سوتیتر ادعا میکند که «ما مدارکی داریم ...» و صد البته که هیچ مدرکی فراتر از آرگیومنت سطحی بدون ارجاع و شاهد و غیره متعلق به متن نیست. همین آرگیومنت ها هم ترجمههای ناشیانهی منبع اول است. (مطلب آرش را ببینید) . در نتیجه به نظر فارس نیوز مدرکی که ندارد هیچ، بلکه تحقیقی هم انجام نداده (نه حتا اندازهی خواهر کوچک من که برای ارائهی کلاس زبانش همین موضوع را انتخاب کرد و چند تا سایت مخالف و موافق و کلی مطلب وبلاگی خواند و فیلم نیمه تاریک ماه در همین ارتباط را دید)، بلکه یک مطلب آماده را از یک سایت تئوری توطئه برداشته و به دلخواه ترجمه کرده و به اسم خودش منتشر میکند.
سوم ـ لحن نگارش. ببینید چه عبارتهایی در گزارش با رویکرد علمی این چنین پرمدعایی از حوزهی علم و فنآوری گروه دیدگاه یک خبرگزاری پیدا میشود:
«حتي يك تفاله اي از كيسه ي زباله ي زمين مانند آدولف هيتلر هم مي دانست»،
«اين جا در عكس زير مكاني در ايسلند است كه ما فهمديم كه بسياري از كلك ها و دروغ هاي ناسا در آن ساخته شده است»،
«اين يك مورد واقعاً ديگر خيلي خنده دار است ...»،
«مطمئناً همين كه ناسا گفته، درست است... »،
«اگر باز هم شك داريد، توضيح دهيد كه چگونه فضانوردان روي ماه پياده روي كردند... »،
« واقعاً حواس پرتي هم حدي دارد »
«ناسا خودش هم بهتر مي داند كه اگر چنين سيستم خنك كننده اي...»،
«من خودم كساني را ديده ام كه به شدت عصباني شده اند و در حالي كه اين عكس ها را پاره مي كنند، جيغ هم مي زنند»،
«بهتر است به كسي ديگر نگوييد. شايد مسخره تان كردند»
« آنها كاري نكردند كه روسها را احمق جلوه بدهند. و هيچ كس هم قبول ندارد كه روسها آن قدر احمق باشند كه اين گونه گول بخورند؟ »
و از این دست.
چهارم ـ استناد و مرجع دهی. جابهجای گزارش پر است از جملاتی که حقیقت عام نیستند و احتیاج به نشان دادن مدرک یا ارجاع به یک سند یا گزارش منتشرشده دارند، یا این که اصولا ارجاعی اند و به یک سازمان یک شخص گرفته شدهاند که طبیعتا نیاز به ذکر منبع دارند. در غیر این صورت خواننده از خودش سوالاتی میپرسد که بی جواب میماند. حالا پارگراف شروع گزارش را بعد از نقل قول از هیتلر (همچنان بدون منبع) را با هم ببینیم. [عبارت داخل کروشه از من است]
«براي شروع بهتر است بدانيد كه تنها 100 نفر در پروژه فرود بر روي كره ي ماه درگير بوده اند. [از کجا بدانیم؟] مركز كنترل در هوستون (Houston) به علاوه بيشتر زنان و مرداني كه بر روي اين پروژه كار كرده اند، شكي باقي نمي گذارند كه اين كار يك دروغ بوده است [چرا؟ یعنی بدون شک هر شرکتی در هیوستون که مرد و زن درش کار کنند حتما جعلی و دروغ است؟ ]. اما چگونه ممكن است؟ خيلي ساده. قدرت كسي كه چنين افتضاحي را به بار آورده هرگز اجازه نمي دهد كه كسي اين تصور را داشته باشد [چه دلیل ساده و دقیقی. کدام افتضاح؟ یعنی چه که اجازه نمیدهد کسی چنین تصوری داشته باشد؟ کدام تصور؟]. هزاران نفري كه درگير اين ماجرا شده اند [به گمانم فرموده بودید تنها صدنفر بودند]، تنها نگران قسمت كوچكي بودند كه مربوط به آنها بود. مهندسان، مكانيك ها[واقعا مکانیک؟]، برنامه نويسان كامپيوتري و... كاري نداشتند كه با هم مشترك باشد [یعنی چه؟ یعنی پروژهی ساخت این فضاپیما این قدر مدولار بود که لازم نبود هیچ دوتخصصی با هم هیچ اشتراکی داشته باشند، عین لگوسازی، نه؟]. بنابراين بيشتر افراد از چيزي از يك پروژه ي هاليوود سر بيرون مي آورد، چيزي نمي فهمند [چه طور میشود ثابت کرد یا نشان داد که افراد چیزی نمیفهمند؟ ربطش به هالیوود چیست؟] »
در ادامه متن هم، حتا وقتی پای متهم اصلی و دروغگوی بزرگ ناسا در میان است، مثل عبارت ناسا ادعا میکند، ناسا به ما میگوید، ناسا تاکید میکند و غیره، هیچ ارجاع یا سندی در کار نیست. همین طور دربارهی باقی نقل ها.
پنجم ـ نقل گزارش با «ما» شروع میشود. در ادامه جاهایی «من» می بینیم. یک جا میبینیم «ما تلاش كرديم كه اطلاعاتي در مورد فعاليت هايي در منظومه شمسي كه همزمان با پروژه ي آپولو فعال بوده اند، تهيه كنيم. فهميديم كه اين اطلاعات براي تمام روزها و تمام سالها قابل دسترسي است، غير از روزها و ساعت هايي كه مأموريت آپولو(به اصطلاح) در حال انجام بوده است» و البته هیچ اثری از این تلاش در دست نیست که باور کردنش کمک کند. تا این که میرسیم به این جمله ی درخشان : «اين مقاله قبل از مرگ آرمسترانگ تهيه شده است».
ششم ـ گزارش ابتدا یک سری دلیل ـ با وصفی که گفتم ـ به صورت تفکیک نشده و نا منظم ارائه میدهد که ادعای سفر به ماه دروغ است. بعد می رسیم به تیتر «حقایق آپولو». به نظر من هیچ کدام از بیست و یک مورد ذکر شده یک حقیقت یا فکت نیستند. از جمله نگاه کنید به « 2 ـ شايعه اي هست كه مي گويد فضانورد آپولو ...»، « 6 ـ در اوايل دهه ي 1960 مسئولان ناسا طي جلسه اي پشت درهاي بسته، فهميدند كه سفر انسان به ماه قبل از 1970 امكان پذير نيست»، «17 ـ فيلم هايي كه نشان مي دهد آپولودور ماه گشته است، توسط يك دوربين سوار بر ريل كه به آرامي دور مدل گچي ساختگي ماه مي چرخد، گرفته شده است. » و از این دست.
هفتم ـ در پایان نگارنده نه سوال زیر عنوان «چند سوال اساسی» می پرسد، که در مقابل بحث ابتدا مقاله نه تنها اساسی نیستند که بسیار ابتدایی اند. همه را هم به همان دقت قابل انتظار پاسخ داده، مثلا « 3 ـ در مورد بي وزني چه مي گوييد، آيا چنين چيز در زمين و با گرانش قوي آن امكان دارد؟
اين هم يكي ديگر از ادعاهايي است كه در عين خنده دار بودن، هيچ چيز را ثابت نمي كند. فيلم در نور كم گرفته شده است، به علاوه يك فيلم سياه و سفيد با كيفيت خيلي پايين است.»
آخر ـ چرا گزارشی که می خواهد دروغ و تقلب دیگری را رو کند خودش تقلب میکند و دروغ میگوید؟ چرا گزارش بخش علمی یک خبرگزاری این قدر غیرعلمی و ابتدایی است؟ چرا در دم و دستگاه تهیه مطلب تا نشر یکی نیست که متن را یک بار بخواند و بپرسد این متن تحقیق است؟ ترجمه است؟ شعار حماسی است؟ چیست؟
و انگار این داستان داستان جدیدی نیست. چند وقت پیش به یکی از دوستان قدیم که الان در روزنامه نگاری ایران صاحبنام است نامهای زدم که فلانی من دارم میآیم ایران و اگر دوست داشته باشید میتوانیم یک کارگاه کوچک ترتیب بدهیم و چندتا مجلهی این ور آبی را با هم ورق بزنیم و بحث و آنالیز کنیم و سعی کنیم بفهمیم چه ویژگیهایی دارند. بعد یک اصولی دربیاوریم و بعد بنشینیم با همفکری و با الگوهای موجود ببینیم شما برای کارتان و مخاطبتان چه کار کنید بهتر است. ذوق زده بودم دیگر، تازه شروع کردهبودم چند مجلهی فرانسوی از لو پوان و علم و زندگی می خواندم و از خوشی روی پا بند نبودم। میخواستم همین ها را بگویم، اصول ساده و پایه. چیزهایی که هرکسی یک وقتی در معرض جنس خوب باشد دستش میآید.
آن کارگاه هیچوقت برگزار نشد. کسی از طرفشان جواب داد که شما اصلا چه کارهای و چند سال در کدام نشریات معروف کارکردهای؟ چه چیزهایی را میتوانی به ما یاد بدهی؟ کی گفته که ما احتیاج به دیدن الگوهای خارجی داریم؟
من جوابی ندادم. چه داشتم بگویم. ولی بیشتر از این که از دست آن دوست ناراحت شوم، به نظرم آمد که حرفش این است که باشد، ولی میدانی میخواهی این حرف ها را به چه کسانی بزنی؟ بفرما نمونه اش. والحق که انصاف داشت این را قبل از هرچیز نشانم بدهد।
پینوشت. این نوشته در طرفداری از ناسا و نقد فارس نیوز برای خاطر افشاگری اش نیست، روشن است که؟ ماجرا سر چگونه بودن یک گزارش است. من هنوز هیچ نظر قطعیای دربارهی راست یا دروغ بودن فرود انسان بر ماه ندارم. اگر به خود موضوع علاقهمند هستید یک سرچ مختصر بکنید و آن فیلم را ببینید. بحث جالبی است.
3 comments:
رهی جان، من در حیرتم که انحطاط خبری تا کجا میتونه پیش بره؟ آیا نقطهی مینیممی هم داره یا اینکه همینطوری میشه تا منفی بینهایت جسورانه رفت؟
بهتره اين رو در گوگل سرچ كنيد: facked moon landing
اونها فقط ترجمه اي از حرف هاي خود آمريكايي ها رو گفتند....
و بدانيد كه اين بزرگترين دروغ تاريخ بود
fars news mese in bachehaye ahmagh mimune ke ta yechizi shenid mire jar mizane. in ghaziye bara chand sal pishe va fars news dar in had nist ke bekhad hata nazar bede dar in mored.
vali chenin chizi vaghe eeyat nadashte va 50 sale ke hame donya sare karan va hanuzam ina ghabul nakardan
movafagh bashid
Post a Comment