به رنگ تز
این تز نوشتن آدم را بد عادت میکند، یک جور مرض کنجکاوی به آدم میدهد و بیاعتمادی به همه چیز. گوگل و شبکه دانش هم که مزید بر علت. دیگر مثل دیوانهها هر مفهموم مهمی میبینم دست به کار میشوم که کی گفته و چرا گفته و در چه کانتکست (مقوله؟) ای. از آن بدتر این که جملهی کامل طرف را از مقاله برمیدارم و گوگل میکنم ببینم متن خودش است یا از جایی برداشته، و چرا این کار را کرده. این طوری آدم کم کم سرچشمهها را پیدا میکند، و میفهمد کیها تاثیر گذار بودهاند و مثلا چه طور باندبازی و انحصاریکردن باعث شده که یک نظریه و نوع نگاه ابتر بماند و یکی دیگر بینهایت بار تکرارشود.
سندرم دیگرم این شده که فهمیدهام این جبههبندی تا حد زیادی پنهان است و در دهتا ژورنالی که دربارهی طراحی مهندسی در میآید مثال های بیشماری پیدا میشود که نویسنده به آدمهایی از طرف مقابل رفرنس داده و از کارشان استفاده کرده تا حرف خودش را بزند। همچنین، میبینی با اعتماد به نفس میگوید که این قسمت موضوع در ادبیات بررسی نشده و میبینی در تمام فرآیند داوری و چاپ کسی بهش نگفته دوتا ژورنال از آن طرف ببین، و ببین که روی این موضوع شماره ویژه (اسپشال ایشو) در آورده اند. حالا در تزم هی به رخ میکشمش.
خلاصه این که داستانی است این علم دیزاین.
پی نوشت. نمی خواستم این ها را بگویم. آمده بودم بنویسم دنبال اسم یک کسی رسیدم به یک صفحهای که یک فراخوان اسم رنگ بود و مردم هم اسم رنگ نوشته بودند و خیلی دیدنی و خواندنی بود. هوس کردم پای مطلب ـ که مال چندسال پیش بودـ اضافه کنم بوردو.
2 comments:
salam,
hafteh pis daneshkadeh bargh sharif defahe yedost bodam. jalebbod hadeaghal 20 daghigheh sohbat shod ke dar refrence hatman az maghalat iraniha esm bordeh besheh.
پيشنهاد ميكنم سايت عباس عبدي را به آدرس:
http://www.ayande.ir
به لينكهايت اضافه كني.
Post a Comment