دو روز پیش
برگشتم و لابد برای آنهایی که دیدند ام واضح است که چرا یک ای میل نتوانستم بنویسم، بلاگ که جای خود. کارآگاهبازی را این طور تمام کنیم که بعله ایران بودم و طبق معمول اندازهی دوماه کار داشتم و فقط یک هفته وقت و تعداد کمی از دوستان و تقریبا هیچ فامیل درجه دو ای را ندیدم و پدر و مادرم را کمتر از همه، بس که هرروز صبح ساعت ششونیم هفت رفتم بیرون و نصفه شب برگشتم. میفهمید که؟ «مجبور بودم»
تهران شهر مزخرفی شده است، بسیار بدتر از سابق. رانندگی و موتورسوارها و کشش نداشتن خیابانها یک ماجراست، آلودگی هوا واخلاق آلودهی مردم یک ماجرای دیگر. تهرانیها هم تقریبا بدون استثنا برایم نالیدند و امرفرمودند که هیچوقت برنگردم. من که هنوز تصمیم جدیای برای برگشتن یا نگشتن نگرفتهام. این حرفها هم طبیعتا اثری ندارد.
این بار برایم به طور جدی معلوم شد که دیدن نسبت مستقیم و غیرقابل انفصالی با خوردن دارد، یعنی اگر با یا پیش کسی غذا نخوری دیدنات مستجاب نمیشود که هیچ، کار زشت و غیرقابل بخششی کردهای. این شد که من علاوه بر اینهمه بار یک شکم گنده هم دارم برمیگردانم. قسمت بد ماجرا وقتی است که تعداد دوستان و دیدارها از وعدههای غذا بیشتر شود و لعنت به تو اصل لانه کبوتری.
کارهای اداریـبانکی ام خوب پیش رفت، ولی تمام نشد. یک مایهی اساسی میخواست که تا من بفهمم وقتی کسی از سختی کارش حرف میزند و بعد فیش حقوقش را نشان میدهد و دست آخر هم پشت یک فیش پرداختی شمارهاش را مینویسد، قابلیتهایش بسیار بیشتر از این است که پرونده را بهجای هفتهی بعد فردا بفرستد، و اصولا احتمالا اگر من خوب «حالی»م میشد، ممکن بود به جای اینکه فردا و پسفردایش بروم کرج پرونده را میز به میز و امضا ببرم و بعد برش گردانم کنار میز استاد، میشد همان بعداز ظهر روی میز کناری باشد، با امضاهای توش. به هر حال. خودم را آماده کردهبودم برای این جور هدیههای کارگشا، و الان از این که این اتفاق نیفتاد خوشحال ام.
چیزهایی نوشتهام که سرفرصت تکمیل می کنم .و میگذارم. یک هفته بیاینترنتی و دلتنگی برای وبلاگها و شیرهایی که میخواندم هم هست، به غیر از دویست و چند ایمیلی که امروز صبح وقتی در فرودگاه استانبول قهوهی 4یورویی میخوردم تا از اینترنتش استفاده کنم، آمد روی تاندربرد. فعلا اینها مهم نیست. مهم این است که دارم برمیگردم خانه و فرقش با همهی بارهای پیش این است که بانو در خانه است.
2 comments:
nemidunam chera fekr kardam hanuz hollandi. vaghti didam neveshti istanbul, yeho fekram raft be pokidan turkish airline tu schipol...
Salaam,
tazae ba weblogeton ashna shodam,shoma az zendegi tanhaee dar onvar ba tavajjoh be sharaiete tehran razieed ia vagean onja rahattarid?man kheili do delam.az inke adam oonvar tanha mishe?
Aia in doroste.? webloge man www.padidaar.blogspot.com
Post a Comment