Monday 1 October 2007

Destin

امروز این سومین چیزی است که برای وبلاگ می‌نویسم و امیدوارم به پابلیش برسد. هوا ابری است، مثل بیش‌تر روزهای این‌جا و اگر از دل‌تنگی خورشید جان به در ببری، سرت را گرم کاری می‌کنی که باید به یک جاییش برسانی و نمی‌شود. هربار سرم را بالا می‌آورم استادم را می‌بینم که یا از اتاقش می‌آید بیرون و در قفل می‌کند، یا در قفل را باز می‌کند که برود داخل. هیچ‌وقت نگاهم نمی‌کند، و در جواب مقاله‌ام که برایش بردم ببند میل‌زده که فردا بعدازظهر وقت دارد درباره‌اش حرف بزنیم. آدم‌های سردی اند، به نسبت فرانسوی‌ها، وقتی که تنهایند. در جمع البته دوستانه‌تر اند و تو را هم به صحبت می‌گیرند. اشکالش این است که معمولا باید از پایین به‌شان نگاه کنی با این قد درازشان.

خبر جدید خرید سربازی را که شنیده‌اید، به هر که می‌شناسید که ریشش گیر است بگویید یجنبد تا قانون عوض نشده‌است. جبر جغرافیایی آن‌قدرها هم بد به نظر نمی‌رسد، روی خوشش را نشان می‌دهد گاهی. این هم یک جور زیستن است که همه چیز، از این که فردا که می‌خواهی از مرز رد بشوی پلیس به‌ت گیر می‌دهد یا نه، تا آینده و سرنوشت این قدر اتفاقی رقم بخورد. چرا این قدر اصرار می‌کنید که همه‌چیز قاعده دارد؟

4 comments:

Anonymous said...

salam
bebakhshid man ye soal vasam pish omade, az postay jadideton be nazar mirese ke be salamti az France kharej shodid va be Holand raftid, va onja be shoma az nazar ejazeh kar gir dadan va ..
mikhastam beporsam shoma vaseh edame dore Phd raftid ya be onvan postDoc? va chetor eghdam kardid?
chon man ham sharaiet moshabehi daram dar france, mamnon misham ageh komak konid.
movafagh bashid

rahi said...

Rafigh

man amadam Holand be onvan e échange, ke baraye danshjoye doctora shodani ast, agar keshvar e mizban ba iran i boodan moshkel e hadi nadashte bashad. shoma karat koja gir ast?

Don said...
This comment has been removed by the author.
Don said...
This comment has been removed by the author.